فخرالزمان سریال بانوی عمارت در برنامه حالا خورشید+عکس
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۲۸۸۸۹۳
به گزارش پارس نیوز، برنامه حالا خورشید با اجرای رضا رشیدپور صبح امروز میزبان یکی از چهره های تازه کار دنیای هنر بود که در اولین تجربه بازیگری ایفاگر نقشی موفق در تلویزیون شد. مریم مومن بازیگر نقش فخرالزمان مهمان امروز رضا رشیدپور در برنامه حالا خورشید شد و گفتگویی متفاوت با رضا رشیدپور را در این برنامه رقم زد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بازیگر بانوی عمارت که برای اولین بار در نقشی پررنگ در تلویزیون دیده شد روبروی رضا رشیدپور روی صندلی برنامه حالا خورشید نشست و ناگفته هایی از دنیای بازیگری و کارش گفت.
گفتگویی متفاوت با بازیگر بانوی عمارت در حالا خورشیدمریم مومن بازیگر بانوی عمارت بعد از سلام و احوال پرسی با مخاطبان حالا خورشید از خداحافظی تلخ عوامل و بازیگران با مردم گفت و از علاقه زیادی که به این سریال داشت صحبت کرد و رشیدپور از درستی سناریو و قصه را عامل محبوبیت این سریال دانست و خانم بازیگر از نویسندگی بی نظیر احسان جوانمرد صحبت کرد و درباره ساخت فصل دوم سریال گفت :کارگردان بانوی عمارت در یک مصاحبه از عدم ساخت فصل دوم سریال صحبت کرد و از نامشخص بودن ساخت دومین فصل این سریال گفت.
مریم مومن بازیگر نقش فخرالزمان در بانوی عمارتفخرالزمان بانوی عمارت درباره بیزاری اش از حاشیه ها صحبت کرد و درباره خودش و شروع کاری اش گفت :من تک فرزندم ، متولد 6 مرداد 1377 هستم و دوران کودکی ام را در مشکین شهر اردبیل سپری کردم و همه جا از اصالتم گفته ام و تا 8 سالگی در اردبیل بودم. عشق من به بازیگری از 5 سالگی شروع شد که پسرعموی پدرم برای ساخت یک فیلم کوتاه از من دعوت کرد اما زمانی که بزرگ شدم بین من و این ماجراها وقفه افتاد و این فیلم هم ساخته نشد اما این عشق به بازیگری از همانجا جوانه زد تا اینکه ما به تهران آمدیم.
مریم مومن ادامه داد :خانواده من همیشه دوست داشتند که من دکتر یا مهندس شوم اما همیشه ته دلم دوست داشتم که به بازیگری برسم و پنهانی کلاس های بازیگری می رفتم و کاراته هم کار میکردم و زمانی که بیرون میرفتم برای ورزش در این کلاس ها شرکت میکردم تا اینکه اول دبیرستان بودم و به خانواده ام از علاقه ام گفتم و برای من شرط گذاشتند که باید مهندسی پزشکی قبول بشوم.
مریم مومن بازیگر سریال بانوی عمارت در حالا خورشیدمریم مومن درباره عکسی که در صفحه اینستاگرامش دارد و درباره فوت غم انگیز او صحبت کرده است ،گفت :آن عکس متعلق به پسرخاله عزیزم بود که همه به اشتباه فکر کردند برادر من است، پسرخاله من بر اثر مشکل کبدی سه ماه پیش فوت کرد.
بازیگر بانوی عمارت ادامه داد :من مهندسی پزشکی اصفهان قبول شدم اما نرفتم و پنهانی با خاله ام برای دوره گذراندن و تست بازیگری میرفتم تا اینکه از طریق مریم خدارحمی که با هم کار کوتاه بازیگری داشتیم مطلع شدم که برای بانوی عمارت بازیگر میگیرند و من عکسم را هم فرستادم و در کمال ناباوری با من قرار گذاشتند اما من نرفتم و بعدا پیگیری کردند و من ناخودآگاه قبول کردم و رفتم و همیشه قبل از بازی ذوق زده بودم و اینطور نبود که من کل فیلمنامه را داشته باشم و سکانس به سکانس با عوامل فیلم پیش رفتم .
فخرالزمان سریال بانوی عمارت درباره سکانس محبوبش گفت :به نظرم بهترین سکانس زمانی بود که فخری برای آزادی میرزا اسد تلاش میکرد و سخت ترین سکانس من سوارکاری بود.
مریم مومن بازیگر نقش فخرالزمان در سریال بانوی عمارتبازیگر بانوی عمارت درباره بازیگران محبوبش گفت :خانم ترانه علیدوستی ، شهاب حسینی , لیلا حاتمی ، هدیه تهرانیو پانته آ پناهی های عزیز از بازیگران محبوب من هستند و الان میخواهم کنکور بدهم و در رشته بازیگری ادامه تحصیل بدهم و در ادامه درباره بزرگ ترین حسرت زندگی اش گفت:بزرگ ترین حسرت زندگی من نداشتن یک خواهر یا برادر است و الان پدر و مادرم بعد از دیدن بازخوردها راضی شدند و مادرم بعد از دیدن نام من در تیتراژ گریه کرد. مریم مومن در بخش پایانی گفتگو گفت :اگر خم به ابروی پدر و مادرم بیاید از این مسیر برمیگردم و اگر واقعا ببینم پدر و مادرم از ته دل راضی نیستن همین جا قول میدهم که از این راه برمیگردم.
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: تلویزیون رضا رشیدپور مصاحبه عشق خانواده فوت اصفهان بازی کنکور گریه پدر سریال برنامه پارس پارس نیوز حالا خورشید بانوی عمارت فخرالزمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۸۸۸۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصه شهرت و پایانش رنگ کهنهگی نمیگیرد/ ترس و تردیدهای یک ستاره
به گزارش خبرنگار مهر، نمایش «چه کسی جوجه تیغی را کشت» به نویسندگی و کارگردانی بهرام افشاری و بازی افشاری و تینو صالحی تا ۲۱ اردیبهشت ماه در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. این اثر نمایشی که در دور جدید اجراهای خود با استقبال مخاطبان روبهرو شده قرار است به زودی در شهر اصفهان نیز اجرا داشته باشد. محدثه واعظی پور منتقد و فعال رسانه ای یادداشتی درباره این اثر نمایشی نوشته و به ویژگیهای نمایش افشاری که این روزها تبدیل به ستاره پولساز سینما نیز شده، پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
«عشق به بازیگری و دنیای سینما، دستمایه ساخت فیلمهای مختلف و طرح روایتهای متنوع بوده است، این عشق سودایی که بسیاری را درگیر و مهمتر از آن سرخورده کرده، موضوع اصلی نمایش «جوجه تیغی» به کارگردانی بهرام افشاری بازیگر تئاتر و سینما بود، نمایشی که بر اساس مونولوگ پیش میرفت و افشاری، راوی آن، زندگی شخصی و تجربههای خود را با قصه و خیال در هم آمیخته و داستان جوانی شهرستانی را روایت میکرد که عشق به بازیگری او را به تهران و پشت صحنه سینما آورده است. اواخر دهه ۹۰، وقتی «جوجه تیغی» روی صحنه رفت، افشاری بازیگر شناخته شده تئاتر بود، اما مثل امروز در سینما محبوب، مشهور و پولساز نبود. آنهایی که نمایشهای «دیابولیک: رومئو و ژولیت» (آتیلا پسیانی) یا «پاییز» (نادر برهانی مرند) و «دن کاملیو» (کوروش نریمانی) را دیدهاند، او را به خاطر میآورند. بازیگر همنسل نوید محمدزاده و هوتن شکیبا که حضورشان در تئاتر، مژده تولد نسلی تازه را میداد. بازیگرانی مستعد که تئاتر، خانه اصلیشان بود اما بالاخره کشف شدند و مقابل دوربین رفتند.
افشاری، به خاطر ویژگیهای ظاهریاش اغلب در نقشهای کمدی و فضاهای طنزآمیز روی صحنه میرفت، صدای خوب، قدرتش در بداههگویی و انعطاف بدنیاش کمک میکرد تا برای خنداندن تماشاگر، دست به هر ترفندی بزند و بازیگر شیرینِ روی صحنه باشد. اگر چه نقش جدیاش در «دیابولیک: رومئو و ژولیت» نشان داد میتواند سیمای جوان بذلهگو و طناز را تغییر دهد.
موفقیت «جوجه تیغی» بیش از قصه سادهاش، به روایت صمیمی و سرراست افشاری مربوط میشد. او که بر متن تسلط کامل داشت، با دستی باز، شوخی میکرد، از تماشاگر خنده میگرفت و در لحظاتی، احساسات او را درگیر میکرد. در فاصله اجرای «جوجه تیغی» تا «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» افشاری، در سینمای ایران چند فیلم کمدی پر سر و صدا و پرفروش بازی کرده است. او در «فسیل» (کریم امینی)، تنها یک کمدین پولساز نیست، بلکه سعی کرده به شخصیت اسی، جوان آس و پاس و سادهدل پایین شهری، شیرینی و ملاحت بدهد. از میان انبوه بازیگران کمدی چند سال اخیر، افشاری در «فسیل» طراوتی دارد که اگر خودش مدام آن را در سینمای تجاری خرج نکند، برای تماشاگر دوست داشتنی و تازه است.
طبیعی است که سینمای کمدی، انبوهی نقش مشابه اسی به او پیشنهاد کند، اما مقاومت در برابر دستمزدهای وسوسهکننده عمر بازیگری افشاری را تضمین میکند. نکتهای که به نظر میرسد، یکی از دغدغههای شکلگیری «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» است. در این نمایش، افشاری، مانند «جوجه تیغی» خودش را نقد کرده و در معرض داوری قرار میدهد. این رویکرد جسورانه، هوش بازیگری را نشان میدهد که فردای حرفهاش را در وضعیت سرخوشانه امروز، نمیبیند. او در این نمایش، نقش بازیگری را بازی میکند که دوره طلایی حرفهاش را پشت سرگذاشته و در مسیری که طی کرده، گرفتاریهای فراوانی داشته است. برای آنکه روایت ملالآور نشود، افشاری، بخشی از بار قصه را روی دوش همبازیاش تینو صالحی قرار داده است.
تعامل و بده بستانهای آنها خوب از کار درآمده و ایده ارجاع به گذشته و نمایش «جوجه تیغی» تمهید مناسبی برای رفت و برگشتهای قصه و انرژی گرفتن از آن نمایش است. «چه کسی ...» متلکهای سیاسی و تکهپراکنیهای اجتماعی بیشتری نسبت به «جوجه تیغی» دارد، اما همه جذابیت نمایش به خاطر ترسیم این بازجویی و نقد بازی قدرت نیست. «چه کسی ...» باز هم درباره بازیگری است، درباره سودایی که بر خلاف تصویر پرزرق و برق و باشکوهش، میتواند ویران کننده باشد و برای بهرامِ نمایش «چه کسی ...» این گونه بوده است. افشاری با پیش کشیدن پای شبکههای اجتماعی، نقض حریم خصوصی و مسایلی از این دست، جامعه را نقد و با بازیگرانی که سرنوشتشان، از این طریق، تغییر کرده همدلی میکند.
برای افشاری به شهادتِ «چه کسی ...»، دنیای بازیگری هنوز فریبنده و جذاب است. رویاهای او همچنان روی صحنه جان میگیرند و مهرش به مردم (مخاطبانش) را آنجا حس میکند. او در این نمایش، بیش از آنکه بخواهد نماد هنرمند یا بازیگر ممنوعالکار باشد (که هست)، شبیه خودش است، خودش را در مواجهه با ماموران نظارت کننده قرار داده و به جلسه بازجویی خودخواستهای تن داده تا به تماشاگر یادآوری کند، ترسها و تردیدهای یک ستاره، غیرقابل باور نیست.
«چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» درباره زوال دوران ستارههاست، درباره ترس از مواجه شدن با جهانی که بازیگر، دیگر در آن شناخته شده و محبوب نیست. تصویری از مواجهه عقل و عشق و جهان پر اضطراب هنرمند، پس از افول جایگاهش. همان طور که «جوجه تیغی» میتواند بارها دیده شود و روایتی درباره امروز باشد، «چه کسی ...» هم این ویژگی را دارد، چرا که قصه شهرت و پایان آن رنگ تکرار و کهنهگی نمیگیرد.
کد خبر 6097465 آروین موذن زاده